عاقبت!!!
چقدر کوچکـند آنانکه
به خود مغرورند
چرا که نمی دانند بعد از بازی شطـــــــرنج
شاه و سرباز
همه در یک جعبه قرار میگیرند...
- ۰ نظر
- ۳۱ مرداد ۹۲ ، ۲۳:۵۰
چقدر کوچکـند آنانکه
به خود مغرورند
چرا که نمی دانند بعد از بازی شطـــــــرنج
شاه و سرباز
همه در یک جعبه قرار میگیرند...
سلام به جلال آل قلم...
سلام به آنکه بی ریا و با دیدی باز و آینده نگر می نگاشت...
سلام به او که در میقات کسی شد برای خودش و افتادگی کرد و نوشت خسی در میقات...
سلام به سید غیرتمندی که قلمش جوانمردانه می نوشت و قصد و غرضی در دل نداشت.
جلال جان برایت بگویم از حال و هوای این روزهایمان، از زمانه و روزگارمان، از مردمان پایینی و بالایی...
ای کاش جلال دوباره متولد می شدی یا اینکه چند سالی بیشتر می ماندی تا نقدی هم بر دوره ی ما می زدی.
البته نمی دانم شاید هم نقد نمی کردی و نهیب می زدی.
اینجا ایران است...
مهد دلاوران، راد مردان، بزرگان، عالمان، عارفان، هنرمندان و "شیر زنان".
سرزمینی به قدمت تاریخ، سرزمینی به زلالی آب روان و با مردمانی از جنس حماسه.
سرزمینی که زادگاه شاه طهماسب ها، کریم خان زندها و امیرکبیرهاست...
زادگاه سلمان فارسی است.
اینجا سرزمین بوعلی سیناها، ابوریحان ها، مدرس ها، شیخ فضل الله ها و خمینی کبیرهاست.
اینجا وطن میرزا کوچک خان ها و رییس علی دلواری هاست...
اما باید حق را ادا کرد و گفت که این شهرت و شجاعت و پاکی این کشور مدیون شیرزنانی است که این چنین بزرگانی را در دامان پاک خود پروراندند.
مدیون بانوانی پاک و نیک سرشت...
عاشق شدن هنریست پسندیده اما عاشق ماندن پسندیده تر...
عاشق می شویم ولی زود یادمان می رود که باید بمانیم تا دوست داشتن را بفهمیم، چرا که دوست داشتن فراتر از عاشق ماندن است...
همان ها که بدی هیچ کس را باور ندارند
همان ها که برای همه لبخند دارند
همان ها که همیشه هستند،
برای همه هستند
آدمهای ساده را
باید مثل یک تابلوی نقاشی
ساعت ها تماشا کرد
عمرشان کوتاه است
بس که هر کسی از راه می رسد
یا ازشان سوء استفاده می کند یا
زمین شان میزند
یا درس ساده نبودن بهشان می دهد
آدم های ساده را دوست دارم...
بوی ناب “آدم” می دهند...