برای هموطنانم...
جمعه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۲، ۰۴:۳۹ ب.ظ
یه روز یه ترکه بودش که اهل تبریز بود و سر نترسی داشت.
اسمش ستار بود و بعد ها بهش گفتن ستار خان سردار ملی، یه رفیق خوب هم داشت که اسمش باقر بود بعد ها بهش گفتن سالار ملی...
میگن در مقابل روس ها و در دفاع از مشروطیت شجاعتای زیادی به خرج دادن و زیر بار زور نرفتن تا اینکه بالاخره تونستن حرفشونو به کرسی بشونن...
در وصف شجاعتای ستارخان حرفای زیادی هست که یکمشو اینجا خلاصه براتون میگم.
جانم براتون بگه که میگن:
آذربایجان که سقوط کرد، تبریز هم سقوط کرد و از بیست و نه تا محله تبریز فقط چهار تا محله سقوط نکردن و تونستن مقاومت کنن.
از اون چهار تا محله که باقی مونده بود دوباره سه تاشون سقوط کردن و تنها یه محله باقی مونده بود که سقوط نکرده بود و اون محله امیرخیز بود.
عاقبت محله ی امیر خیز هم سقوط کرد، پشت بندش خونه ی مشروطیت که توی همون محل بود سقوط کرد،
تو خونه ی مشروطیت همه خودشون رو باختن و روحیه شون رو از دست دادن ولی تنها یکی بود که اصلا سقوط نکرد...
و اون یه نفر ستار خان بود که مردونه وایستاد و سقوط نکرد...
خلاصه بگم و سرتون رو درد نیارم،
ستار خان یکه و تنها همه ی سقوط کرده ها رو دوباره سرپا کرد...
ستارخان ترک بود و اهل تبریز که با مردونگی و شجاعتاش آبروی ایران و ایرانی رو حفظ کرد ولی حالا خیلی از ما ایرانیا با یه پیامک ترکی خیلی راحت آبروی اونا رو می بریم...
" به قلم سکادا البته با اندکی اقتباس از یه متن دیگه"
- ۹۲/۰۵/۲۵