پیشرفت زمانه و پسرفت آدمی (یک)
هر روز که میگذره احساس می کنم که دارم نادون تر میشم،
علم داره با سرعت زیادی پیشرفت میکنه و هیچ چیز هم جلودارش نیست.
پیشرفت علم با پیشرفت زندگی مدرن مناسبت داره و هر چقد اولی جلو بره دومی رو هم به دنبال خوش میکشه. حالا این وسط یه چیز با تمام این معادلات جور در نمیاد.
اگه معادله اش رو این طور فرض کنیم:
(پیشرفت علم) * (پیشرفت مدرنیته) = بهتر شدن شرایط زندگی آدمی
از طرفی از قبل داشتیم که:
(در کنار هم بودن) + (محبت به هم داشتن) ^ (یاد خدا بودن) - (هوای نفس) =بهتر شدن شرایط زندگی آدمی
پس می تونیم بگیم که:
(پیشرفت علم) * (پیشرفت مدرنیته) = (در کنار هم بودن) + (محبت به هم داشتن) ^ (یاد خدا بودن) - (هوای نفس)
حالا به نظر شما این دو تا فرمول تا حالا با هم تناسب داشتن؟
مشکل من اینه که با این زمونه جور نیستم، آخه هر روز هم که داره پیشرفت میکنه تضادها توش بیشتر میشه.
هر چقدر که مدرنیته رشد بیشتری میکنه حواس پرتی آدما بیشتر میشه، آدما رو از آدمیتشون دور و دورتر میکنه.
هر چقد که پیشرفت کرده باعث دوری ماها از هم شده.
مدرنیته با تمام مزایای غیر قابل شمارش، مشکلات زیادی رو ایجاد کرده که نمیشه اصلا باهاشون مقابله کرد.
گرچه پیشرفت همین مدرنیته آدمای در حال مرگ زیادی رو زنده کرده ولی در عوضش باید با تمام جسارت بگم که زنده های زیادی رو به مرده تبدیل کرده!!!
من یا بهتر بگم همه ی ماها همون آدمای سرزنده قبلی نیستیم، ماها خودمون رو محبوس کردیم توی چار دیواری های ذهنمون یا شایدم ذهنمون رو محدود کردیم به چار دیواری های خودمون.
زندگی مدرن اومد که در خدمت ما باشه ولی دقیقا بر عکس شده و حالا ما در خدمت اون هستیم.
باید عرض کنم که مخالف مدرنیته نیستم ولی یه جاهایی از بودنش گله دارم.
بگذریم که حرف خیلی زیاده و گفتن همه این مطالب به وقت نیاز داره...
- ۹۳/۰۹/۲۲