یا رفیق من لا رفیق له...
شنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۳۰ ق.ظ
این روزا که حساب می کنم، می بینم توی رفاقتم با خدا براش خیلی خیلی خیلی کم گذاشتم.
یه جاهای بهش نارو زدم، یه جاهایی دورش زدم، یه جاهایی حقش رو خوردم، یه جاهایی بهش پشت پا زدم و یه جاهایی...
وای بر من که "این جاها" تو زندگیم خیلی زیاد بوده.
حالا که خوب دارم فکر می کنم، می بینم که اصلا اساس رفاقتم هم با خدا جز منفعطت طلبی چیز دیگه ای نبوده.
چه دروغ ها که بهش نگفتم!
چه قول ها که بهش ندادم!
چه حرفها که بهش نزدم!
هر وقت هم که گرفتار بودم یادش کردم.
واقعا آداب رفاقت رو رعایت نکردم و حق رفیق رو هم ادا.
رفیق فقط یه جمله میگم و بس: وای بر من رو سیاه...
حالا معنی این مصرع شعر حافظ رو می فهمم که میگه: " گر رفیق شفیقی درست پیمان باش "
- ۹۳/۰۴/۲۸