جای پا...

جای پا...

باید قدم برداری و حرکت کنی.
وگرنه اگر یک جا بمانی و راکد شوی، زود می گندی و می پوسی.
باید قدم برداشت و حرکت کرد، نباید یک جا ماند. گرچه همین قدم برداشتن هم باید با حساب و کتاب باشد. چه راست بروی و چه کج؛ جای پایت روی زمین می ماند اما جای پای درستی پا برجاتر است و باقی تر. پس چه خوب که جای پایت در راه درست باشد، وگرنه چقدر قدم ها که برداشته شده و در راه کج بوده است و حالا هیچ اثری از آن باقی نیست.
درست مثل رد پای آدمی روی برفها که سریع از بین می رود...

حرفهای شما
مهمونای خونه ی من

یا رفیق من لا رفیق له...

شنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۳۰ ق.ظ

این روزا که حساب می کنم، می بینم توی رفاقتم با خدا براش خیلی خیلی خیلی کم گذاشتم.

یه جاهای بهش نارو زدم، یه جاهایی دورش زدم، یه جاهایی حقش رو خوردم، یه جاهایی بهش پشت پا زدم و یه جاهایی...

وای بر من که "این جاها" تو زندگیم خیلی زیاد بوده.

حالا که خوب دارم فکر می کنم، می بینم که اصلا اساس رفاقتم هم با خدا جز منفعطت طلبی چیز دیگه ای نبوده.

چه دروغ ها که بهش نگفتم!

چه قول ها که بهش ندادم!

چه حرفها که بهش نزدم!

هر وقت هم که گرفتار بودم یادش کردم.

واقعا آداب رفاقت رو رعایت نکردم و حق رفیق رو هم ادا.

رفیق فقط یه جمله میگم و بس: وای بر من رو سیاه...

حالا معنی این مصرع شعر حافظ رو می فهمم که میگه: " گر رفیق شفیقی درست پیمان باش "

نظرات (۲)

و چه افسوس منم همینطور بودم جالبه که هنوز هم دستمونو می گیره....
سلام

راستش فکر نمی کنم کسی در این دنیا وجود داشته باشه که دوست کاملا خوب و شفیق برای خدا باشه بالاخره همه تو دوستی مان با آن منبع قدرت و عشق کم گذاشتیم خواستم یک همدردی با شم کرده باشیم فقط شما نیستید ما همه گناه کردیم دورش زدیم بی معرفتی کردیم وقت نیاز به دنبالش بودیم و تو خوشی ها فراموشش کردیم و ....
پاسخ:
دنیای عجیبیست...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">