جای پا...

جای پا...

باید قدم برداری و حرکت کنی.
وگرنه اگر یک جا بمانی و راکد شوی، زود می گندی و می پوسی.
باید قدم برداشت و حرکت کرد، نباید یک جا ماند. گرچه همین قدم برداشتن هم باید با حساب و کتاب باشد. چه راست بروی و چه کج؛ جای پایت روی زمین می ماند اما جای پای درستی پا برجاتر است و باقی تر. پس چه خوب که جای پایت در راه درست باشد، وگرنه چقدر قدم ها که برداشته شده و در راه کج بوده است و حالا هیچ اثری از آن باقی نیست.
درست مثل رد پای آدمی روی برفها که سریع از بین می رود...

حرفهای شما
مهمونای خونه ی من

نفس سیری ناپذیر...

دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۳۳ ب.ظ

تمام بدبختی های ما [بخوانید خودمان] سببش درون خود ماست و علتش زیاده خواهی و طمع ماست.

علتش وجود نفس سیری ناپذیر ماست که همچون چاهیست که هیچ انتهایی ندارد و هرچه درونش بریزی پر شدنی نیست.

چند روز پیش سوار تاکسی شده بودم و قبل از من هم مرد مسن دیگری سوار بر تاکسی بود. مرد مسن در حال صحبت با راننده تاکسی بود در مورد اینکه این روزها مردم سر مسائل بی اهمیت مثل جای پارک با هم دعوا می کنند و آخرش هم یکی دیگری را می کشد.

خلاصه مرد مسن چند صد متر جلوتر پیاده شد و من ماندم و راننده.

راننده همچنان حرف می زد و می گفت:

آقا، کرایه تاکسی توی این مسیر 1150 تومنه، خیلی اوقات می شد که من چون پول خرد نداشتم همان 1000 تومن را می گرفتم. چون اصلا اهل پول حرام نیست و دوس ندارم بخاطر 100 یا 200 تومن برکت از زندگیم بره. اما یه سری یکی بهم 1500 داد منم پیش خودم گفتم بزار باقیشو وقت پیاده شدن بدم که یه دفه مسافر درومد گفت: آقا کرایه اینجا 1150 تومنه؛ بقیه اش رو نمیخوای بدی؟ که ما هم گفتیم آقا نترس ما که هنوز به مقصد نرسیدیم و .......

خلاصه نوبت به ما رسید که یه خودی نشون بدیم، درومدم گفتم:

آقا جان، تمام مشکلات این دوره زمونه بخاطر اینه که هیچ کدوم از ماها به حق خودمون راضی نیستیم و همش دنبال اینیم که سر هم رو کلاه بزاریم.

گفتم بلا نسبت شما یه سری از راننده تاکسیا هستن که همین کرایه 1150 تومنی رو که شما می گید کمتر می گیرم، 1200 می گیرن و آخر سر هم بهونه شون اینه که پول خرد نداریم گرچه می تونن بخاطر نداشتن پول خرد 1100 تومن بگیرن.

یا حتی می تونن یه بسته شکلات بگیرن بزارن تو ماشین و بجای 50 الباقی که دیگه گیر نمیاد چند تا شکلات بدن...

و ادامه دادم، مردم هم گیر اون 50 تومنه نیستن ولی اگه اعتراضی بهش نکنن همون کرایه 1150 بعد از چند ماه به صورت خود به خود میشه 1500 چون آقای راننده پول خرد نداره.

دیگه رسیدم به مقصد و پیاده شدم و جالب این بود که راننده بخاطر یه مسیر کوتاه که من سوار شدم ( بخوانید مسافر بین راهی) و 3 کیلومتر از مبدا تا مقصدم نمی شد 1000 تومن از من گرفت و با کمال پر رویی گفت: آقا راضی باشی ها!!!!!!!

نظرات (۳)

سلام
سپاس از طرح موضوعی بدین مفیدی

در راستای موضوع شما این سخن ها را از دو شخصیت آسمانی ببینیم:

مولی علی(ع): الهی أعوذُ بِکَ مِن نَفسٍِ لاتَشبَع...:خدایا به تو پناه می آرم از نفسی که سیر نمی شود...

حضرت یوسف(ع)درقرآن کریم:

انّی لا اُبَرِّءُ نَفسی إنَّ النَّفسَ لَأَمّارَةٌ بِالسّوء إلّل ما رَحِمَ رَبّی :
 همانا من نفس خویش را(از تمایل به گناه) تبرئه نمی کنم،براستی که نفس بسیار به امورزشت و گناه امر می کند،مگر آن که پرورگارم مرا حفظ کند
  • ته خطی ......
  • دیگه با یه اقا راضی باشیا سر دهن عادمو می بندنا...
    ای بابا....
  • آرین نرم افزار
  •  خخخخخخخخخ
     از چی بگم؟؟
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">