سوسکها تضاد سرشان نمی شود...
دیروز رفته بودم روغن خودرو پدر رو تعویض کنم که چند نفری اونجا ایستاده بودن و منم رفتم کنارشون وایسادم تا نوبتم بشه و برم سر چاله سرویس. به یکی از اونایی ایستاده بودن، می خورد وضع مالیه خوبی داشته باشه. آخه ماشین طرف مدل بالا بود و قیمتش یه چیزی حدود 200 میلیون.
خلاصه وایساده بودیم که یه دفه طرف بی مقدمه پاشو کوبید زمین گفت پدسگ؛ بی صاحب همه جا هست!!!!!!!
ما رو میگی مات و مبهوت مونده بودیم که طرف چی رو میگه؟
که یه دفه پای مبارک رو از روی زمین بلند کرد و بدن تکه تکه شده یه سوسک که محتویات درون شکمش ریخته بود بیرون نمایان شد.
بگذریم که طرف همین وجود سوسک رو داشت به دولت ربط می داد و سیاسیش می کرد. توی این گیر و دار در حالی که بادی به غبغب انداخته بود، درومد گفت:
یه سال پیش یه خونه توی پاسداران خریدم حدود یه میلیارد و دویست. خیلی شیک و لوکسه و کلی امکانات داره.
اما بدبختانه یه دو ماهیه که از توالت خونه سوسک میاد بالا و کلی اعصاب خانومم رو بهم ریخته.
حالا موندم چه کنم تا بتونم ریشه کنش کنم؟
منم تو اون لحظه به این فکر افتادم که بالاخره یه وجه مشترک بین خونه های پایین شهر و بالاشهر پیدا شد و این وجه مشترک وجود سوسک هاس.
آخه سوسکها تنها موجوداتی هستن که تضاد طبقاتی سرشون نمیشه و همه جایی تردد دارن...
احتمالا وقتی این پست توی وب قرار بگیره من نمایشگاه کتاب باشم.
- ۹۳/۰۲/۱۹