دردسر عروسی...
روز زن گذشت و من به دلیل مشغله کاری فراوان موفق به تهیه کادو نشدم.
گرچه همه چیز با هم قاطی شده بود، از یک طرف ولیمه پدر و از طرفی فوت شوهر خاله و فوت پسر خاله عمو و از طرف دیگر مشغله کاری...
خلاصه از زمین و اسمان می بارید...
برای ولیمه پدر هم نبودم و رفتم ماموریت.
حالا با این اوضاع و احوال ما مانده ایم که چطور تاریخ عروسی مشخص کنیم؟
خودم و همسر مایل به برگزاری در اردیبهشت بودیم که خورد به مکه و ولیمه پدر، گرچه پدر می گوید بینداز برای عید فطر که دست و بال من کمی باز شود، از طرفی همسر می گوید که اخر خرداد مناسب است و من هم راضی ام اما باز خواهر ها می گویند موقع امتحانات و نزدیک کنکور است و عده ای از فامیل درگیر این ماجرا هستند و از جای دیگر تازه شوهر خاله فوت شده است.
حالا من این بین لنگ در هوا مانده ام که باید چه کنم؟
بدتر آنه وقتی همسر ماجرا فهمیده می گوید حالا که اینطور هست پس بیندازیم سال دیگر و پس از سالگرد آن مرحوم و البته به قهر و لجبازی...
تازه قهر هم کرده و میگوید بیخود تا الان خودم را درگیر این موضوع کرده بودم و حتی حالی نپرسید که از سفر آمدی مرده ای یا زنده؟
باشد تو هم قهر کن...
می دانم که فکر می کند به نظرش اهمیت ندادم ولی باید چه کنم دیگر؟ حرمت پدر و خانواده بشکنم که نمی شود، حرمت همسر را بشکنم که نمی شود.
پس باید حرمت خودم را بشکنم و دوباره خودم، خودم را خرد کنم که شاید به مزاج دیگران خوش آید.
- ۹۳/۰۲/۰۴